ساعت ۳ شبه.اینجا بارون میباره،رعد و برق های عجیب و پر قدرتی می زنه. خیلی قشنگه.
حالم گرفته هست.به خاطر داستان های پیش اومده بعد فوت مامان بزرگم و ماجرای آبجیم.
صدای بارون میاد.قبل از باریدن بارون باد خیلی شدیدی می وزید.صدای اون باد رو دوست دارم.احتمالا همین باد ابراى بارونی رو اینجا آورده.هوا سرده و مرطوب.بهاریه.من این هوا رو،هوای ابری رو دوست دارم