الان ساعت از ۱۲ شب گذشته.یه سر رفتم بیرون سر تراس،همه جا تاریکه.صدای بارون کشوند منو بیرون.بارون با شدت زیاد میباره،سکوت شب رو شکسته.خیلی زیباست اما می تونه مخرب باشه.یه بند می باره.مه رو میشه تشخیص داد تو تاریکی شب.همه جا رو مه و تاریکی گرفته و بارون میباره.نمی دونم چرا یاد داستان گیله مرد توی کتاب ادبیات فارسی افتادم.چه فضا سازی خوبی داشت