مثالی برای من

این یه وبلاگ شخصیه و در اون مطالب مورد علاقه نویسنده قرار می گیرد

توضیح پیشاپیش!

گاهی اوقات یهو یکی میاد در مورد یه موضوعی بهت توضیح می ده بدون اینکه قبلش درباره موضوعی مربوط به توضیحش حرفی به میون اومده باشه!!

در واقع می خواد موجه نشون بده یا اینکه از یه چیزه دیگه پیشگیری کنه یا اینکه چیزی رو درست کنه اما دقیقا برعکس میشه و با شدت بیشتر!!!

۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۷:۲۲ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

مداحی "تانیت نادیت لیش تأخر عباس؟ "

من البین یاحسین من زغری وشاب الراس 
وای از دست جدا؛ ای حسین! از غمت در کودکی موی سرم سفید شد. 

تانیت نادیت لیش تأخر عباس؟ 
انتظار کشیدم؛ فریاد برآوردم؛ چرا عباس دیر کرد؟ 

ریته یـمی .. یـجلی همی .. وینه عمی 
کاش پیش من می ماند و غم مرا برطرف می ساخت؛ عمویم کجاست؟ 

لیش تأخر عباس؟ 
چرا عباس دیر کرد؟ 

ادامه مطلب...
۱۸ مهر ۹۵ ، ۱۳:۰۱ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد
پنجشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۴۶ ق.ظ محمد
ایران خودرو جون عزیزت به من ماشین بفروش!

ایران خودرو جون عزیزت به من ماشین بفروش!

کمی بیشتر از دو ماه پیش، پول‌هایم را جمع کردم و تصمیم گرفتم خودرویی تهیه کنم. بعد از کلی تحقیق و پرس وجو از دوست و آشنا، دست عیال را گرفتم و رفتم به یکی از نمایندگی‌های ایران خودرو تا ماشین مورد نظرم را سفارش دهم. پس از ثبت نام، برگه‌ای تحویل گرفتم که رویش نوشته شده بود: زمان تحویل ۳۰ روز کاری. بعد ۲۵ روز با نمایندگی تماس گرفتم تا زمان تحویل را جویا شوم. اما خانمی که پشت تلفن نشسته بودند، با حالت خاصی گفتند که منظورشان ۳۰ روز کاری بوده و قبل از اینکه من ادامه سوالم را بپرسم، ادامه دادند که به غیر از جمعه‌ها، پنجشنبه هم جز روزهای تعطیل ایران خودرو محسوب می‌شود و به طبع، روزکاری نیست. من که تا فرق سر قانع شده بودم، تلفن را قطع کردم. بعد از ۳۸ روز (دقیقا بعد از ۳۸ روز) تماس گرفتم و با جوابی عجیب‌تر از جواب قبل روبرو شدم: “آقای محترم! ما یک هفته تعطیلات تابستانی داشتیم که باز هم جز روزهای کاری محسوب نمی‌شود! در ادامه تاریخی را از توی سیستم برایم خواندند و گفتند: . . . . 

ادامه مطلب...
۱۵ مهر ۹۵ ، ۰۹:۴۶ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

دست پیش گرفتن

شاید الان دیگه یه همچین رفتارهایی نبینیم که مثلا سوار اتوبوس بشیم و یکی از این صندلیهای جفتی خالی باشه و بخواهیم روش بشینیم امان اون شخصی که روی صندلی دیگه نشسته نذاره بشینیم و بگه اینجا جای کسیه و 2 ایستگاه بعد می خواد سوار بشه!! و همین جور جاهای دیگه!

ما هم قبول می کنیم و نمی شینیم اما 2تا ایستگاه بعد نه اون شخصه اونجاست و نه ما روی اون صندلی نشستیم و الکی خالی موند صرفا به خاطر یه رفتار نادرست.

امروزه هم یه همچین رفتارهایی رخ می ده منتها یه جور دیگه . . . .

ادامه مطلب...
۲۸ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۳۰ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

اینکه می گن زمان همه چیو معلوم می کنه

وقتی برای بار اول کسی رو می بینی اونو برانداز می کنی و نظرت رو درباره اش به خودت می گی! و خودت رو نسبت به اون آرایش می دی که دفعه بعدی که دیدیش باهاش چطور باشی و . . . 

همه اینا در یه دیدار رخ می ده و به احتمال زیاد درست نیست اما وقتی برای یه مدت زیادی مثلا 2 یا 3 سال همیشه اون طرف رو ببینی دیگه اخلاقیاتش و رفتارش رو در اون قالبی که هر رو می دیدیش، دستت میاد و بعد اون اگه هر تغییر کوچکی داشته باشه به راحتی می فهمی. نوع لباس پوشیدن، نوع حرف زدن، نوع آمدن و رفتن!!! همه اینا رو خیلی راحت می تونی تشخیص بدی اگه حتی یه تغییر کوچیک توش پیدا شه می فهمی.

در یه دوره زمانی خیلی راحت تر میشه شناخت، حدس زد، تصمیم گرفت و یا فهمید که چی درسته و چی دروغه!

البته صد در صد نمیشه فهمید و همیشه یه درصد خطلایی وجود داره اما هر چی باشه خیلی دقیق تر از یه بار دیدنه.

زمان خیلی مهمه و اگه طولانی بشه خیلی چیزا رو مشخص می کنه.

۲۰ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۱۳ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

غیر عادی

هر چقدر تلاش کنی که یه چیز غیر عادی، عادی به نظر برسه، غیر عادی تر میشه و به نظر میاد!! اصن خیلی تابلو میشه! یه وضعی!!

۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۶ ۱ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰
محمد

متکدی

آقا داری توی پیاده رو میری که یهو یه متکدی دستش رو به سمتت دراز می کنه بعدش توهم توی وضعیتی قرار می گیری که واقعا خوشایند نیست!

اگه نگاش نکنی و خودتو بزنی به ندیدن که آدم دلش می سوزه

اگه نگاش کنی و بعد به راهت ادامه بدی باز هم همینطور

کمک هم که نمی تونی بکنی! میشه یه پونصدی بدیا اما خب خدایی پونصدی کمه

چرا این مملکت اینجوری شده؟

خالی از اعتماد، خودباوری، نوع دوستی و  همه فقط به فکر خودمونیم و بقیه برامون مهم نیستن

۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۱۷ ۱ نظر موافقين ۱ مخالفين ۰
محمد

ای خدا

چرا بعضی از راننده تاکسی ها اینطورین؟!!

من نصف عرض خیابون رو طی کردم، اونم با من ده متر فاصله داره و داره آروم میاد و تا منو می بینه سرعتش رو زیاد می کنه و راه منو می بره و سرش رو می ده پایین یه بوق می زنه!!!

 

آخه تابلوعه من می خوام از خیابون رد شم! تیک گرفتن!

از اون طرف صبح میزنی بیرون بعضی از این مغازه دارها با شیلنگ آب دارن جلو مغازه رو می شورن! جوری می شورن که انگار دارن کف آشپزخونه خونشون رو  دارن می شورن! آخه این همه همه جا (تو در، دیوار، تلوزیون، رادیو، تبلیغات شهری، اینترنتو . . . .) نوشته آب کم است و بحران آب وجود دارد باز کار خودشون رو می کنن

این همه عکس درباره کم آبی دیدن، عکسی رو دیدن که بچه فقر داره آب کثیف و گل آلود می خوره!!! همه جا گفتن آب آشامیدنی رو برای مصارف دیگه استفاده نکنید اما انگار نه انگار

حالا جدای کم بودن آب (اصلا آب هست و زیاد هم هست) مگه ما مسلمون نیستیم و اسلام در باره درست مصرف کردن توصیه هایی نداره؟؟؟؟!!! چرا به این توصیه ها گوش نمی کنیم. نا مسلمونا در این زمینه از ما مسلمون ترن!

ما حجاب داریم اما مسلمون نیستیم، اونا حجاب ندارن اما مسلمونن!!!

تمام

۲۷ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۳۴ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

پوشش

نوع لباس پوشیدن در هر مملکتی خیلی به فرهنگ اون مملکت بستگی داره. فرهنگ هر مملکت هم می تونه از بقیه فرهنگ ها اثر بگیره و تغییر کنه. بنابراین نوع لباس پوشیدن هم عوض میشه!!

نوع لباس پوشیدن آقایون در ایران در طول تاریخ عوض شده. دوران های خیلی قبل، منظورم دوران قبل پهلوی رو بذاریم کنار و بعد از اون رو اگه ببینیم، تغییراتی بوده مثه شلوارهای پاچه گشاد و پیراهن و . . .

تیشرت بین آقایون ایرانی در اون زمان رواج نداشت. لباس ها گشاد بود و . . . .

اما نوع لباس پوشیدن خانم ها جالب تر بود. اوایل لباس ها سرتاپایی و گشاد بودن، چادر بود. بعدا کت و دامن بود و بعد انقلاب چادر بیشتر استفاده شد و اونطور که از سریال های بعد انقلاب برمیاد، مانتوهای گشاد و بلند استفاده می شد. شال و شلوار جین رواج نداشت. روسری بزرگ و مقنعه های بزرگ بود.

از اوایل ۸۰ اوضاع آروم آروم عوض شد!

ادامه مطلب...
۰۸ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۴۸ ۰ نظر موافقين ۰ مخالفين ۰
محمد

تولد

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ تیر ۹۵ ، ۱۳:۴۳
محمد